- زره پوش
- کسی که زره پوشیده، آنکه با زره مجهز است و گلوله های معمولی بدان اثر نکند کشتی زره پوش، تانک
معنی زره پوش - جستجوی لغت در جدول جو
- زره پوش
- زره پوشیده، کسی که زره بر تن کرده، زره دار، در امور نظامی وسیلۀ نقلیه ای که از صفحه های محکم فلزی پوشیده شده و گلوله به آن اثر نمی کند
- زره پوش
- کسی که زره بر تن کرده، تانک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آن که دارای طره است
دارنده طرّه
آنکه لباس نیلگون پوشد
زره دار، زره پوش
بالا پوش، جبه، قبا
برنگ زرد برنگ اسب زرد
منافق مذبذب
آنچه که زیر پیراهن و روی بدن پوشند زیر پیراهن
آنگه گناه پوشد
صوفی، درویش
امین، سر پوش، راز دار
آن که جامه سیاه پوشد، آن که عزادار باشد ماتم زده ماتم دار سوگوار، شبگرد عسس میر بازار میر شب، کسی که پیشاپیش پادشاه رود و دور باش گوید چاوش. توضیح این گروه در قدیم به جهت هیبت و صلابت سیاه می پوشیدند، کسی که شیر ببر و دیگر جانوران درنده را نگاهداری کند، جمع سیاه پوشان
گدا، کنایه از صوفی، درویش
پوشاکی که بر روی زین اسب بکشند
آنکه جرم و گناه را می بخشد، خطاپوش
آنچه گرد را بخود گیرد و مانع رسیدن آن باشیا و اثاثه گردد: پرده گرد پوش
آنکه گناهان دیگران را نادیده بگیرد گناه بخش آمرزنده
کسی که جامه کبود پوشد، صوفی، کنایه از صوفی ریایی
صوفی، برای مثال پیر گلرنگ من اندر حق ازرق پوشان / رخصت خبث نداد ار نه حکایت ها بود (حافظ - ۴۱۴) ، مکار، حیله گر
رازپوش، رازدار، رازنگه دار، برای مثال تو را خامشی ای خداوند هوش / وقار است و نااهل را پرده پوش (سعدی۱ - ۱۵۵) ، آنکه جرم و گناه کسی را نادیده بگیرد
آنچه که ظاهر و روی چیزی را بپوشاند، آنچه که صورتی نامشخص را بپوشاند برقع نقاب، بالاپوش، مطلا مفضض ملمع، آنچه که ظاهر و باطن آن یکسان نباشد
دارای زره، زره دار، زره پوشیده
فروهر، در آیین زردشتی ذره ای از ذرات نور اهورامزدا که در وجود هر کس به ودیعه نهاده شده و کار او نورافشانی و نشان دادن راه راست به روان است و پس از مردن شخص، راه بالا را می پیماید و به منبع اصلی خود می پیوندد و فقط روان است که از جهت کارهای نیک یا بد که مرتکب شده پاداش می بیند، فرور
زردوزی شده (جامه)، یا زرپوش اطلس جامه زرکش که جنس آن اطلس باشد
бронировать
бронювати
opancerzyć
blindar